کامپيوتری که خراب شده و دلی که بدجوری تنگه . و بيشتر از همه نيازمند بابونه و دوستاشه. نکنه معتاد شده؟ (انگ خوبيه برای جماعتی که به کيشی می آيند و به فيشی می رمند)
می باره.تيکه تيکه های قلب منه که ...
dvd خانه ای از شن و مه که زيرش هر دو دقيقه يکبار مينويسه ”فقط برای ديدن اعضای آکادمی اسکار“.
مراسم اسکار و جايزه نگرفتن خانم شهره آغداشلو که به شدت حضوری از تبار آمريکای جنوبی و زيبا داشت. و من که از فرط گريه دارم خفه ميشم. انگار دارم فيلم ختم ميبينم. والبته اصلا برای اين واقعه نيست که گريه ميکنم. اين صرفا يه واکنشه به مراسم بزرگ.
آهای دختر دريا بازم صبح شده...
شنيدن صدای زيبا شيرازی ! ونفهميدن اصرارش برای دفاع از حقوق زن با اين همه جيغ و شعر پر شعار.
dvd فريدا. و انديشه به دغدغه ی زن بودن.يا دغدغه ی انديشيدن به زن بودن! برای حد اقل ۴۸ ساعت بطور ناپيوسته.
کفشای خستم دم در...
تکاندن خانه. خواندن از آلبی... کانت...درس...مجله... روی جلد دستمال کاغذی... هر چه که بشود خواند. برای پرهيز از رفتارسيستماتيک
ديدن دوستان. دلتنگی. گرفتن يقه ی خدا.
من نمی دانم قضاوت چيست. اگر ميخوانم..
رويا در بيداری. خاکسپاری ۱۳۸۲. و البته نا موفق. من هيچوقت گورکن خوبی نبوده ام. هميشه دستی، کلاهی ، قلمی از جنازه روی خاک جا گذاشته ام. انگار به عمد. نمی دانم.
برنامه ريزی برای ۸۳. برای ذهن و روح. کارها که خودش می آيد يا نمی آيد.
گوش کردن ۳۰۰۰ دفعه ی برادر خاطرت هست .
ضعف و سر درد با اين همه پز دادن اضافه وزن! و اثبات اينکه پوست شيری را بر بچه روباهی پوشاندن...
چه فصل وحشتی بود. برادر...
آمادگی های مقدماتی برای خواندن نمايش بهمن-بغداد در خانه ی هنرمندان در آخرين شنبه ی فروردين ماه ۸۳. تمنای تمرکز برای مرور و باز نويسی متن که به دست نمی آيد.اين نمايش برای اجرا در جشنواره ی سال ۸۲ نوشته شد که در بازخوانی تصويب و در بازبينی به دلايل قاطع يکی از اساتيد که حضور نداشت و فيلم ويديويی اجرا را ديده بود رد شد! هنوز نمی دانم چرا.
صدايم را به تاريخ قرض خواهم داد و فرياد تو را...
آقای... ميآد و کامپيوتر را ه می افته. صدای دل نشين وصل شدن به اينترنت.
قيييييييييژژژژژژژژژژژژژژژ.....
سلام
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر