يک دخترکی هفته ی پيش به من گفت: ”... جون، خيلی دلم ميخواد باشما صميمی شم.“خدای من! پس تکليف گذر زمان چی ميشه؟
يک پسرکی چند وقت پيش به من گفت:” ... جون، بعد ها می فهمی امروز چرا چنين و چنان بوده.“ خدای من! پس تکليف زمان حال چی ميشه؟
يک رفيقی چند ماه پيش ميگفت:” بيخيال ... جون! الآن رو بچسب که ما اينجائيم و ديگه اين لحظه تکرار نميشه.“ خدای من پس تکليف زمان گذشته چی ميشه؟
يک همکاری چند ثانيه پيش ميگفت:”... جون،کاش نه نميگفتی. مگه ما چقدر زنده ايم. بابت يه باورکجای جهان وای ميستي؟“ خدای من پس تکليف زمان آينده چی ميشه؟
... زمان... نسبيت... ما...تکليف... الله اکبـــــــــــــــــــر!